دوست دختر خوب چه جور دختریه؟

 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.ir
   
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
ایستگاه مترو صادقیه پیاده شدم خواستم برم سمت پارکینگ که ماشینو بردارم برم کرج یهو دیدم دوتا دختر باتیریپ اومدن طرفمُ ازم پرسیدن: آقااااا ما چطوری میتونیم بریم کرج ؟؟؟ منم گفتم: کجای کرج میخواین برین ؟ گفتن: عظیمیه . . . گفتم: منم دارم میرم کرج البته ماشینم تو پارکینگه اگه بخواین میتونم شمارو هم برسونم.یکیشون گفت: نه مرسی مزاحمتون نمیشیم خودمون با مترو میریم ,بعد اونیکی گفت: خُب بیا باهاش بریم , ببین چقدر شلوغه تازه با ماشین که زودتر میرسیم . . . !!!
خلاصه تو سیم ثانیه تصمیم گرفتن با من بیان.
از ایستگاه اومدیم بیرون و بعد از کلی پیاده روی رفتیم اونور اتوبان و رسیدیم به ماشین . . .
اومدم در ماشینو باز کنم اما . . .
هر چی تو جیبامو گشتم سوئیچو پیدا نکردم !!!
رنگم شده بود عین گچ فشارم افتاده بود,دخترا هم ایستاده بودن منو نگاه میکردن!!!
قبل از اینکه بخوام حرفی بزنم یکیشون گفت بیا بریم بابا اینم مارو اوسگل کرده همون اول بهت گفتم این به قیافش نمیخوره ماشین داشته باشه.
گفتم: خانوما شرمنده من سوئیچمو تو شرکت جا گذاشتم میخواین واستون تاکسی دربست بگیرم ؟؟؟ اونیکی گفت: لازم نکرده پولاتو نگه دار مجبور نشی تا خونه پیاده بری بعد اونیکی گفت: خونه ش کجا بود بابا !!!
یعنی منو در حد یه کارتونخواب پایین آوردن نامردا ~X( at wits' end
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
یروز سره یه خیابونی که ورود ممنوع بود که فقط تاکسیا و آژانسا میتونستن برن توش وایساده بودیم
دیدیم که یهو یه وانتی (میوه فروش بود) رفت تو این ورود ممنوع
پلیس دیددش با بلنگو ماشینش گفت :وانتی کجا میری؟؟؟
وانتیم با بلنگوش جواب داد:دارم میرم خونه!!!!
یعنی اون روز هرکی اونجا بود پاره شد از خنده،حتی پلیسه 
:)) laughing
  
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
  
سفارش دادم یه کیک تولد توپ گرفتم واسه تولد دوست دخترم سوپرایزش کنم, بردم گذاشتم تو یخچال خواهرمینا 
خواهرم که تا عصر اداره بود, به بچه خواهرمم سپردم به این ناخونک نزنیا, مال یکی از همسایه هاس, ببینه دست زدی کلتو میکنه
عصری اومدم قبل اینکه خواهرم بیاد کیک و ببرم دیدم نصفش نیست, 
شاکی یه نگاه به بچه خواهرم نگاه کردم
میگه دایی به خدا رفتم در خونه ی همه ی همسایه هامونو زدم, همشون گفتن مال ما نیست , بعد خوردم 
تازشم وقتی نصفش کردم از وسطش کارت تبریکت و در آوردم دیدم چی نوشتی ,همین که به مامانم نمیگم واسه کی گرفتی برو خدا رو شکر کن بی حیا ....
به اون نصفه دیگه هم دست نمی زنی , واسه بابا مامانم نگه داشتم ... 
/:) raised eyebrows
   
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
مرد متاهل با منشی خود رابطه داشت.
یک روز باهم به خانه منشی رفتند و تمام بعد از ظهر باهم عشق بازی کردند، بعد خسته از خستگی به خواب رفتند.
ساعت هشت شب مرد از خواب بیدار شد، به سرعت مشغول پوشیدن لباس شد و در همین حال از معشوقه اش خواست تا کفشهایش را بیرون ببرد و روی چمنهای باغچه بمالد تا کثیف به نظر برسد.
بعد از پوشیدن کفشها به سرعت راهی خانه شد.
در خانه همسرش باعصبانیت فریاد زد: تا حالا کجا بودی؟
مرد پاسخ داد: من نمی توانم به تو دروغ بگویم، من با منشیم رابطه دارم و ما تمام بعد از ظهر را مشغول عشق بازی بودیم !!!
زن به کفشهای او نگاه کرد و گفت: دروغگوی پست فطرت من میدانم که تو تمام بعد از ظهر را مشغول بازی گلف بودید
   
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش وزیبایی یه ذره ادعا نداره ولی آدم ها بدونه ستاره و قشنگی واسه دوستاشون کلی ادعا دارند
    
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
یکی از بهترین لحظه ها ، وقتیه که طرف عین بز داره دروغ بهت میگه و نمی دونه از همه چی باخبری..
یه حس غرور خاصی داره
  
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
رفته بودم فروشگاه , یه پیرمرد با نوه‌اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می‌کرد.
پیرمرد می‌گفت:آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه خوراکی‌ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد…
پیرمرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.
دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین،
پیرمرده باز گفت:فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم می‌ریم بیرون!
من کف‌بُر شده بودم!
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با این قیافه 
:| straight face منو نگاه کرد و گفت: عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون فلان فلان شده اسمش سیامکه!!
    
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
تاکنون پیش آمده که به فردى هم سن وسال خود نگاه کرده باشید و پیش خود گفته باشید: نه، من مطمئناً اینقدرپیر و شکسته نشده‌ام؟
اگرجوابتان مثبت است از داستان زیر خوشتان خواهد آمد:
من یکروز در اتاق انتظار یک دندانپزشک نشسته بودم. بار اولى بود که پیش او مى‌رفتم. به مدارکش که در اتاق انتظار قاب کرده بود وبه دیوار زده بود نگاه کردم و اسم کاملش را دیدم.
ناگهان به یادم آمد که ٣٠ سال پیش، در دوران دبیرستان، پسر بلندقد، مو مشکى و مهربانى به همین اسم درکلاس ما بود.
وقتى که نوبتم شد و وارد اتاق او شدم به سرعت متوجه شدم که اشتباه کرده‌ام. این آدم خمیده، موخاکسترى و با صورت پر چین و چروک نمى‌توانست همکلاسى من باشد.
بعد از این که کارش بر روى دندانهایم تمام شد و آماده ترک مطب بودم از او پرسیدم که آیا به مدرسه البرز مى ‌رفته است؟
او گفت: بله. بله.. من البرزى هستم.
پرسیدم: چه سالى فارغ‌ التحصیل شدید؟
گفت: ١٣٥٩. چرا این سوال را مى‌پرسید؟
گفتم: براى این که شما در همان کلاسى بودید که من بودم.
او چشمانش را تنگ کرد و کمى به من خیره شد و بعد مردک احمق و نفهم گفت: شما چى درس مى‌دادید؟ 
~X( at wits' end
    
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
خدایی کیا جرعتش رو دارن ؟؟؟
 
 
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست
آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست
یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست
انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست
برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست
ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!!!!
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.ir
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت به خصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و ... چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت به خصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت و ضعف مرض آنان نداشت. این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود، به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند. کسی قادر به حل این مسئله نبود. که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می مرد. به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند. در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و... دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون » نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد!
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.ir

 
پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیل را پرسیدند.
پیرمرد گفت...
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:

 اما من که می‌دانم او چه کسی است
  
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره …. :P tongue
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.ir
   
بد زمونه ای شده ...

پولشو بابائه میده ، پزشو اینا !
 
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
تو مترو داري اس ام اس مي دي بايد با بغل دستيت حتما مشورت كني !! چون اونم کاملا در جريانه !! بالاخره دوتا عقل بهتر كار مي كنه ! مگه نه !؟؟
 
عضویت در جذاب ترین گروه اینترنتی | Www.TodayPix.Ir
 
یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم مادر، میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم :| straight face
 

 

ساده لباس بپوش ، ساده راه برو
اما در برخورد با دیگران ساده نباش
زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند
برای درهم شکستن غرورت...


حسین پناهی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com